علی نازمعلی نازم، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

علی گوگولی

حال و هوای عید

1395/1/7 20:43
نویسنده : مامان راحله
286 بازدید
اشتراک گذاری

علی عزیزم، ببخشید که نمیتونم زود زود وبلاگت رو آپدیت کنم، تازگیا شدیدا شیطون شدی و اونقدر سرم بهت گرمه که وقت کم میارم، ساعت خوابت هم کمتر از گدشته شده، قبلا ها وقتی میخوابیدی منم از فرصت استفاده میکردم و به وبلاگت سر میزدم ولی الان طول روز فقط یکبار اونم ظهرها میخوابی، خلاصه در یک ماهی که گذشت اتفاقات زیادی افتاد، مثلا واسه بابایی تولد گرفتیم، تولد مهلا جونم بود،که عکساشو میزارم، و اتفاق دیگه که خیلی خوشحالم کرد دراومدن دندونهای آسیای بالاییت بود، کم کم داشتم در مورد تاخیر تو درآوردن دندونهات نگران میشدم که یه روز که داشتم قلقکت میدادم و تو میخندیدی دیدم که دوتا دندون کوچولوی سفید تو لثه های بالاییت جوونه زدن و اومدن بیرون، خیلی خوشحال شدم، حالا هشت تا دندون داری دوتا پایین و شش تا بالا، مبارکت باشه ناز دونه ام.

روز سی بهمن ماه که مصادف بود با تولد بابا داوود رفتیم آتلیه و ازت عکسهای خوشگل گرفتیم، برای اولین بار هم  ازت عکس پرسنلی انداختیم، بعدش با مامان جون اینا شام رفتیم بیرون و حسابی خوش گذشت، بابا داوود جونم تولدت مبارک،*cake*

انشالاه صد ساله بشی و سایه ات همیشه بالا سر ما باشه

خیلی خیلی دوست داریمハート のデコメ絵文字 ハート のデコメ絵文字 ハート のデコメ絵文字 

 

 


 

 

 

اینم تولد مهلای گلم

 

 

با ورود به اسفند ماه کلا بوی عید میاد، و من خوشحالم ، خیلی خوشحال از اینکه یک سال گذشت و پسر گلم یه سال بزرگتر شد خیلی از اسفند ماه و بدو بدوهاش و خرید هاش خوشم میاد، دلم میتپه برای بازار رفتن که البته رفتیم و کلی خرید کردیم، حال و هوای این روزها رو عاشقم، تو کوچه و خیابون شلوغ و پر رفت و آمده، یه روز با خاله مرضیه و مهلاجونم رفتیم و وسایل سفره هفت سین خریدیم یه هفت سین بزرگ هم تو پاساژ شمس چیده بودن

 

تو هم که عاشق بازار و خرید هستیچشمک

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی گوگولی می باشد