سال نو مبارک

هورررررا

هورررررا

بهار اومد دوباره 

وای که چه کیفی داره

سلام پسر گلم، گل پسر مامان، عشق و نفس مامان و بابا، بالاخره زمستون سر اومد و بهار از راه رسید عزیز دلم، درسته هوا هنوز زمستونیه و برف میاد هنوز ولی مهم اینه که دلهامون بهاری باشه، دومین نوروز عمرت مبارک باشه شکوفه بهاری من، به اندازه صد تا بهار عاشقتم

لحظه تحویل سال 1395 ،ساعت هشت و دوازده ثانیه صبح بود، روز جمعه آدامحمد از تهران اومد و شام رفتیم خونه مامان جون اینا؛ خیلی از دیدنت خوشحال شده بود ولی تو اولش یکم با آدا غریبگی کردی، بعد رفته رفته باهم گرم شدین، روز شنبه صبح رفتیم برا خرید ماهی عید، خیلی باد سردی میومد چون روز قبلش یه برف حسابی باریده بود، واسه همین سریع ماهی هامون رو انتخاب کردیم و بدو بدو رفتیم تا سفره هفت چینمون رو بچینیم، از دیدن سبزی های و ماهی های عید ذوق زده شده بودی و جیغ های کوچولو میکشیدی

بالاخره ماهی هامون رو خریدیم و رفتیم خونه ، بعد از ناهار و  خوابیدن تو و بابایی، من مشغول تمیز کردن خونه و چیدن هفت سین شدم،بیدار که شدی با تعجب به سفره هفت سین نگاه  میکردی؛ ترسم از این بود که سفره رو بکشی و وسایلش رو بشکنی ولی اصلا طرفش نمیرفتی و دست نمیزدی، فقط از دور نگاش میکردی، بعدش هم واسه شام سبزی پلو با ماهی شب عید پختم، این آخرین شاممون تو سال 94 بود،شاممون رو خوردیم و دوتایی با هم رفتیم حمام. بعد از حمام هم خسته و کوفته گرفتی خوابیدی و منم لیاسهای فردامون رو آماده کردم تا صبح پاشیم برای سال تحویل

صبح زود بیدار شدم برای سال تحویل و بابایی رو بیدار کردم ولی تو  توی خواب ناز و عمیقی بودی گلم،ساعت هشت صبح وارد سال جدید شدیم. منو بابایی سعی میکردیم خیلی آروم صحبت کنیم تا تو بیدار نشی ولی بالاخره ساعت هشت و نیم  که ما داشتیم صبحانه میخوردیم بیدار شدی و اومدی پیشمون، ما هم روی ماهت رو بوسیدیم و عید رو تبریک گفتیم، بعدش عکس انداختیم و سریع حاضر شدیم تا استارت دید و بازدید عید امسال رو هم بزنیم.

اینم عکس گل پسری ام کنار هفت سین سال 1395

عاشق هر دوتاتون هستم

اولین بازدید عید خونه مامانی ،عیدی گرفتن هات شروع شد

بعدش خونه خانمجون، خدا سایه اش رو از سر ما کم نکنه

دایی و خواهر زاده چه تیپی زدین

بعد هم جاهای مختلف رفتیم و تقریبا کل فامیل رو گشتیم، روز سه شنبه هم که خونه مامان جون اینا بودیم و کللللللللی مهمون اومد، طبق معمول شما هم یه پارچه آقا جلوی مهمونها دراومدی

بازهم دایی و خواهرزاده

اینم سفره هفت سین شهرداری با نماد سال میمون

انشالاه صد تا از این نوروز ها ببینی پسر مامان، امسال هم سال میمون و مبارکی برای همه مون باشه