پسر شیطون من
پسر قشنگم بعضی وقتها یه کارهایی میکنی و یه حرفهایی میزنی که از خنده رروده بر میشم بعضی وقتها خیلی شگفت انگیز میشی،الان که سی و چهار ماهه هستی دایره لغاتت خیلی وسیع شده و دیگه کلمات رو جابجا نمیگی، مثلا برای منفی کردن جمله ای به آخرش" نه" اضافه نمیکنی مثلا موقع برگشتن از خونه مامان جون اینا میگفتی : امیز یوخ، گتدی یوخ، پالتار گییده یوخ الان هم به لغات عجیب غریب قبلیت خنده ات میگیره و هی میپرسی مامان من نی نی بودم، مونداشتم به فلان چیز چی میگفتم؟ مثلا مامان من به اتاق چی میگفتم؟ پسرم میگفتی ایکا مامان به جوراب چی میگفتم؟ میگفتی جیبا مامان به آشپزخونه چی میگفتم؟ میگفتی آپ شه خه به هواپیما چی میگفتم؟ میگف...