اولین زیارت رفتن پسر کوچولومون
علی کوچولوم با اینکه مسافرتهای زیادی با هم رفتیم ولی اصلا قسمت نشده بود که تو رو ببریم زیارت، شاید هم سهل انگاری خودمون بود تا اینکه اردیبهشت امسال دیگه عزممون رو جزم کردیم که یه مشهدی بریم، البته طلبیدن آقا هم که شرط اصله چون از سال هشتاد و نه خودمون هم مشهد نرفته بودیم، خلاصه رفتیم و بلیطهامونو گرفتیم و راهی مشهد مشهد مقدس شدیم، بازهم که تو فرودگاه هواپیما رو دیدی یکجا بند نمیشدی که سوار شیم ، مامان جون و خاله مرضیه اینا اومده بودن راهی مون کنن بالاخره خداحافظی کردیم و به راه افتادیم، به جرات میتونم بگم که یکی از بهترین مسافرتهای عمرم بود چون زیاد اذیت نکردی ، هتلمون هم نزدیک حرم بود و پیاده راه میافتادیم و روزی دو سه بار میرفتیم برای نماز و زیارت، هوای مشهد خیلی گرم بود و خوب شد چون میتونستی کلی توی حیاطهای بزرگ حرم بدوی و بازی کنی، انشالاه خدا قسمت کنه تصمیم گرفتیم سالی یکبار حتما بیاییم
سرگرمی مورد علاقت: شستشوی ماشین ها
روز آخر