نوروز 97
کم کم زمستون هم تموم شد و روزهای گرم و بلند بهاری دارن از راه میرسن، عاش این حال و هوام، عاشق بهارم، عاشق جوونه های کوچولوی سبز رنگ که رو درختها رشد میکنن،عاشق ابرهای سفید و توده ای بزرگ که با سرعت حرکت میکنن و نم نم بارون، چه حس و حال خوبی داره بهار، چقدر لذت بخشه نو شدن در کنار موهبتهای زندگیم، جشن بهار بدو بدو هاش نظافتهاش سفره هفت سینش خرید سبزی و ماهی و کفش و لباس نو، خدایا بخاطر این دلخوشی های کوچک زندگیم ازت ممنونم که این شادی ها در کنار همسر و پسر گلم چند برابر میشه امسال هم سال نو مثل همیشه کنار علی عشق و جونم زیباتر از همیشه است، پسر کوچولوم چقدر خوشبختم که تو رو دارم
یک سال دیگه هم گذشت و تو هر روز با سرعت شگفت انگیزی داری رشد میکنی و روز به روز چیزهای جدید یاد میگیری با اومدن بهار توجهت بیشتر به اطرافت جلب شده منم سعی میکنم بیشتر در مورد اطرافت راهنماییت کنم مثلا شکوفه ها رو نشونت میدم ، ته شکوفه ها میوه های کوچولو رو نشونت میدم که قراره بزرگ و رسیده بشن، قاصدکها رو میزارم کف دستت و با هم فوت میکنیم، ابرهای سیاه و رعد و برق رو نشونت میدم و باهم ازشون عکس میگیریم،با کمک همدیگه سفره هفت سین چیدیم و هی سعی میکردم بهم نزنیش و دستت رو توی تنگ ماهی نکنی،خلاصه که تموم لحظات زندگیم پر شده از حضور لذت بخشه تو گل پسر مامان
عکسهای نوروز 97 و میزارم برات پسر سه ساله شیطون من:
چه پسر سر به زیری
امسال یه جشن عید نوروز هم توی مهد داشتی