مناسبتهای گل پسرم
ماه رمضون امسال خیلی بهمون خوش گذشت. چون بابایی زود از اداره برمیگشت و کلی باهم بازی میکردیم. من بیچاره هم که از صبح میموندم تو آشپزخونه تا اذان مغرب. باهم ظهرها مینشستیم و ناهار میخوردیم ولی یواشکی دیگه! چون بابایی تو گرمای ظهر با زبون روزه میومد خونه. البته ناهار جنابعالی هم فقط فرنی بود چون عاشق فرنی هستی کوچولو! البته وقتی میرفتیم مهمون افطار واسه شما هم یکم سوپ میریختم. اینم عکس شازده پسرم بغل باباجونش روز نوزده رمضان:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی