شیطون بلا
گل خوشگل من، چقدر شیطون شدی تازگیا؟؟؟؟؟ دیگه حتی یک لحظه هم نمیتونم تنهات بزارم، یواش یواش راه میوفتی و بی سر و صدا میری به همه جای خونه سرک میکشی، یک لحظه که ازت غافل میشم و سرم تو آشپزخونه گرم میشه برمیگردم میبینم اومدی تو آشپزخونه و پشتم وایستادی!!!! تو این لحظه است که بهت حمله ور میشم و تا وقت جیغ کشیدنت محکم محکم میبوسم و فشارت میدم!!!!
آخه بچه به این خوردنی!!!!
اینجا داشتیم با بابایی ناهار میخوردیم ولی از بس شیطونی کردی و سالاد رو ریختی و دلستر رو انداختی ما هم مجبورا گذاشتیمت تو تخت پارک، ولی داری قوی میشی! اونجا هم بند نمیشی، دستاتو میگیری به لبه اش و با کلی تلاش رو زانوهات بلند میشی:
آ های دارین چی میخورین به من نمیدین؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی