اولینها
گل پسرم، ناز مامان.تو این قسمت اولینهای زندگی تو رو میزارم.هر کاری که برای اولین بار انجام میدادی برای هرکدومشون کلی ذوق میکردم و گاهی اشک میریختم.
اول خرداد ماه سال 94 برای اولین بار رفتیم پیک نیک به منطقه قرمزی گل. به همراه مامان جون اینا. یکم هوا خنک بود واسه همین لباس های ضخیم تنت کرده بودم. خوشگل مامان از بس تو راه خسته شده بودی همش خوابیدی.مامان فدات بشه.
توی تاریخ بیست و هشت اسفند سال 93 یعنی دو روز مونده به عید نوروز برای اولین بار رفتیم رستوران. به خاطر تو مجبور بودیم بریم سفره خانه سنتی تا من راحت تر بتونم شیر بدم
پسر خوشگلمو بردیم پارک. خیلی خوشت اومده بود عزیز دلم. محو تماشای بچه ها شده بودی. هجده تیر ماه 94 که ماه رمضون بود همراه مامانی و بابایی رفتیم پارک
کلی تاب سواری و سرسره سواری کردی پسرگلم ولی از اون تاب بزرگه ترسیدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی