اولین مسافرت ناز پسرم
بالاخره بعد از مدتها تونستیم بریم مسافرت،اردیبهشت، بهشت فصلها و بهترین وقت برای مسافرت رفتنه، ماهم گفتیم تا هوا گرم و شرجی نشده بریم شمال. این شد که با مامان جون اینا و مامانی اینا دسته جمعی رفتیم و حسابی خوش گذشت بهمون، شما گل پسری هم مثل همیشه عاشق دردر رفتن هستی و حسابی ذوق زده شده بودی و با اینکه صبح زود بیدارت کرده بودم ولی تا ظهر نخوابیدی و حواست به جاده و شهرها بود.خیلی نگران مریضی و سرماخوردگیت بودم چون هوا تا حدودی خنک بود ولی خوشبختانه سالم رفتیم و اومدیم، از دریا خیلی خوشت اومده بود و میبردمت لب ساحل و دست و پاهاتو میزدم تو آب و ذوق زده میشدی، هوا هم حسابی لطیف و بهاری بود،کلی با فرغونی که بابایی برات خریده بود شن ها رو جابه جا کردی و کلی صدف جمع کردیم، روز دوم که بارون بارید و نتونستیم زیاد بریم کنار دریا ولی طراوت بهاری زیبایی ها رو دوچندان کرده بود، بعدش هم که رفتیم تالش و گیسوم و لوندویل که فوق العاده قشنگ و با طراوت بود اولین مسافرت عمرت بود عزیزکم، ایشالاه صد تا از این مسافرتهای دسته جمعی بریم و حسابی خوش بگذره،فقط یکم توی ماشین حوصلت سر میرفت و میخواستی از صندلیت بلند شی که منو مامانی سرتو گرم میکردیم ولی در کل زیاد اذیتم نکردی فندق کوچولوم، همسفر خوبی هستی گلم
اینم عکسای اولین مسافرت رفتنت