علی نازمعلی نازم، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

علی گوگولی

اولین بار مریض شدی

1394/6/31 20:47
نویسنده : مامان راحله
257 بازدید
اشتراک گذاری

یکی یدونه ام، نمیدونم چی شده یه چند روزه که خیلی بیقراری، خیلی گریه میکنی منم حال درست و حسابی ندارم، سرماخوردگی ام شدیده، تو خونه همش با ماسک میگردم تا به تو سرایت ندم. دو روز بود که میرفتیم خونه مامان جون اینا تا اونا به تو رسیدگی کنن، مامان جون و خاله لعیا از تو مراقبت میکردن و من همش استراحت میکردم، مخصوصا این روزا که دیگه حسابی شیطون شدی و یه جا بند نمیشی.

از دو روز پیش هم همش بیرون روی داری فدات بشم،  دیروز تب هم بهت اضافه شد دیگه خودمو فراموش کردم و همش به تو میرسم، یهویی میبینم وقت داروهام گذشته و گلوم داره از خشکی پاره میشه ولی همه اینا به جهنم، نگران حال تو ام. دیروز با بابایی بردمت دکتر چون تب زیادی داشتی، فکر کردم به تو هم سرایت دادم ولی آقای دکتر گفت که تب از سرماخوردگیت نیست و به خاطر عفونت ویروسیه که اسهال هم از اون ناشی میشه ولی مامان جون معتقده که همه اینا مال دندونته

دیشب ساعت چهار نصفه شب تبت رفت بالا و همش گریه میکردی، با بایی هرکاری کردیم تبت پایین نیومد، بالاخره شیاف استامینوفن اثر کرد و ساعت شش صبح گرفتی خوابیدی، تا حالا فقط واسه کنترل ماهانه میبردمت پیش دکترت، اما ایندفعه مریض شده بودی و من توی مطب بغض کرده بودم، نمیتونم مریضیت رو ببینم، درد و بلات به جون من، امروز که یکم بهتر شدی و دوباره شیطنت هاتو از سر،گرفتی منم جون تازه گرفتم، وقتی میبینم دوباره میخندی و دست میزنی حال منم بهتر میشه، دعا میکنم بحق امام حسین هیچ بچه ای مریض نشه چون دل مامانها تاب دیدن این لحظه ها رو نداره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی گوگولی می باشد