اولین ماه محرم
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
امسال محرم اولین ماه محرمیه که هستی، پارسال اینموقع داشتی به صداها گوش میکردی و میگفتی یعنی اون بیرون چه خبره؟ امسال تاسوعا و عاشورا زود زود میرفتیم بیرون و زیاد تو خونه نمیموندیم، یه شب هم با بابایی رفتیم دسته عزاداری روبروی خونه مون. هوا کمی سرد شده و من نگران اینم که سرما بخوری گلم.سال بعد ایشالاه قراره برات طبل بخریم، بابایی تو دسته پسر کوچولو ها رو میدید که طبل میزنن، هوس کرده یکی هم برا تو بخره.برای اولین بار شله زرد نذری خوردی و بدجور خوشت اومده بود با دقت به دسته ها و طبلها نگاه میکردی. انشالاه یه روز هم تو توی این دسته ها عزاداری کنم گی پسری ام
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی