علی نازمعلی نازم، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

علی گوگولی

اولین جشن تولد پسر عزیز دردونم

1394/10/30 17:10
نویسنده : مامان راحله
1,218 بازدید
اشتراک گذاری

herzlichen-glueckwunsch-0041.gif from 123gifs.eu Download & Greeting Card

Gifs Animés lumieres de noel 18
 
هوررررررا.....هوررررراااااا بالاخره به آرزوم رسیدم، پسرم نور چشمم،یک ساله شد و تونستم براش یه جشن تولد خوب بگیرم، خدایا بخاطر اینهمه خوشی ازت ممنونم
پسر گلم، یکی یدونم، گل گلدونم، قند عسلم یک ساله شد  الهی مامان دورت بگرده که یک سال از عمرت گذشت و وارد دو سالگی شدی، ایشالاه صد ساله بشی همه هستی مامان و بابا

       

تولدت مبارک نفس مامان
تولدت مبارک شازده پسر
تولدت مبارک جیگرررررررم
 
     
روز پنجشنبه 94/10/24 جشن تولد ناز پسری ام رو بر پا کردیم، تم تولد باب اسفنجی بود و مهمونهامون، فامیل های عزیز مون بودن که حدود چهل نفر میشدن، روز اصلی تولد گل پسری چهارشنبه بود که برای راحتی بیشتر مهمونها با یک روز تاخیر و روز پنجشنبه برگذار شد.
شکر خدا همه چی عالی پیش رفت و علی عزیزم، خییییلی خییییییلی پسر خوبی بود و نهایت همکاری رو کرد، اصلا مامان رو اذیت نکرد و خلاصه هرچی از آقایی و متانت پسرم بگم کم گفتم، قبل از اومدن مهمونها قشنگ گرفت خوابید و موقع اومدن مهمونها با خوش اخلاقی و مهربونی پذیرای همه بود، مامان فدات بشه که اینقدر آقا و متین و مودب هستی عشقم.
 
 
یک روز قبل از مراسم خاله لعیا و خاله مرضیه و مامان جون و عمه رعنا اومدن برای کمک، که از همشون بینهایت سپاسگذارم و واقعا منو شرمنده کردن، خونه رو تزِیین کردیم و کارهای خرت و پرت، گل پسر هم با دیدن اونهمه بادکنک و وسایل تزیین کلی ذوق زده شده بود و طبق عادت همیشگی اش با انگشت به همه چی اشاره میکرد و میگفت:e....e.....e....
روز چهارشنبه صبح زود که بابایی مرخصی گرفته بود و خونه بود، دوتایی سر صبحانه داشتیم خاطرات پارسال رو مرور میکردیم، مثلا به ساعت نگاه میکردم میگفتم الان رسیدیم در بیمارستان، الان رفتم اتاق عمل و ...ساعت هشت و چهار دقیقه هم که ساعت بدنیا اومدن گل پسری بود، تو خواب روشو بوسیدم
ناز مامان تو خواب عمیقی بود، بعدش کم کم دیگه گروه ضربت از راه رسیدن و هر کسی به کاری مشغول شد، روز پنجشنبه هم علی کوچولو رو زود بیدار کردم تا ظهر قبل از اومدن مهمونها حسابی استراحت کنه، بعد از صبحانه دوتایی رفتیم حمام(ایشالاه حمام دامادی بری) و حسابی تمیز و خوش تیپ شدیم.
 
 
بعد از خوردن ناهار گل پسری رو خوابوندم ، از خستگی به خواب عمیق رفت تا اومدن مهمونها که بیدار شد و کم کم مراسم شروع شد.به

چون سرم خیلی شلوغ بود نتونستم زیاد عکس تکی از شازده پسرم بگیرم، در ادامه عکسای تولد رو میزارم.

ایشالاه صد تا تولد اینجوری داشته باشی پسرم
 
 

мишка с шариками

 

اولین تبریک از طرف نی نی وبلاگ عزیز

 و پیوستن به جمع "متولدین امروز" در نی نی وبلاگ

تزئینات منزل در نمای کلی

درب ورودی

خوش آمد گویی علی آقا به مهمانهاсердечки

جایگاه آقای داماد

ادامه تزئینات

اینم از علی آقای گل گلاب به همراه مهمونهاشсвязка шариков

و اصل کاری ماجرا، کیک باب اسفنجی

و میز سلف سرویس عصرانه

که لیبل های "نوش جان" با طرح باب اسفنجی فراموش شده بودغمگین

و آخر مراسم گل پسریم یه خورده خسته شده، ولی همچنان به فکر آبروی مامانشهخندونک و خم به ابرو نمیاره، فدات بشم پسر مودب مامان

праздничные анимашки

تولدت مبارک نفسم، ایشالاه صد ساله شیبوس

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی گوگولی می باشد