علی نازمعلی نازم، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

علی گوگولی

سر پا وایستادی

  ناز عسلی مامان، الهی من فدای پاهای کوچولوت بشم. پری شب یعنی درست توی نه ماه و سه روزگی ات، ساعت یازده و نیم شب گداشته بودمت توی تخت پارک تا برای خواب آماده بشیم. که یهویی..... هوررررراااااا، دستت رو گرفتی به لبه تخت پارک و زور دادی و روی پاهات بلند شدی!        ای جان مامان، ای همه عشق مامان داری روز به روز قوی تر و بزرگ تر میشی و هر روز یه مهارت جدید یاد میگیری برای زندگی کردن، انشالاه همیشه روی پاهای خودت وایستی و قوی و محکم باشی.خیلی دوست دارم که اینجوری جلوی چشمام داری قد میکشی و بزرگ میشی. وقتی بهت نگاه میکنم احساس غرور میکنم اینم عکس فندق ...
26 شهريور 1394

صبح بخیر

از خواب بیدار شدنت خیلی قشنگ و دیدنیه! اول از این پهلو به اون پهلو میشی، بعدش پاهاتو جفت میبری بالا و محکم میکوبی کف تخت!(همه این کارا با چشمای بسته انجام میگیره) بعدش صورتتو میکنی تو بالشتت، چشماتو میمالی و بیدار میشی! وقتی آروم میام بالای سرت با اون چشمای پف کردت بهم لبختد میزنی منم برت میدارم و ورزش و نرمش میدمت! حسابی خوشت میاد صبح بخیر خوردنی من   ...
24 شهريور 1394

بدون عنوان

دیگه کنجکاوی هات زیاد شده به همه جا سرک میکشی، میری لابه لای مبلها گیر میکنی و با گریه ازم کمک میخوای، هر جا یه در باز پیدا میکنی فوری میری ببینی چه خبره؟ اینجا هم داری میری ببینی تو راه پله جه خبره؟ کی میره؟کی میاد؟ ...
24 شهريور 1394

نه ماهگیت مبارک

  پسر گلم، نفس مامان، امروز وارد نه ماهگیت شدی عشقم بزرگ شدی، آقا شدی، همه زندگیم شدی دیگه خیلی بهتراز قبل چهار دست و پا میری، کامل میشینی، از حالت نشسته به حالت چهاردست و پا برمیگردی، ولی نمیدونم چرا دیگه زیاد اون صدا ها رو از خودت در نمیاری دوتا دندون خیلی کوچولو و خوشگل داری گل قشنگم امروز برده بودمت واسه کنترل ماهیانه پیش دکترت، بخاطر دندونت اشتهات خیلی کم شده این روزا به زور بهت غذا میدم که آقای دکتر گفتن طبیعیه، وزنت خوب بود ولی من انتظار بیشتری داشتم ولی ماشالاه قدت بلنده وزنت 9/200 قدت 73/5 سانتی متر و دورسرت43/5 اینم عکس نه ماهگی غنچه مامان: ...
23 شهريور 1394

دندون

ناز گلم از بس لثه هات ملتهبه و خارش داره که هرچی دم دستته میمالی به دهنت، شبها بیقراری میکنی و ناآرومی تا صبح هم زود زود بیدار میشی، دیشب خیلی گریه میکردی واسه همین کمی استامینوفن دادم تا دردت کمتر بشه، دهن گیرتو میزارم تو فریزر و وقتی خنک شد میدم به دستت تا التهاب لثه ات رو خوب کنه، دلم برات ریش میشه دردونه مامان امروز یه خیار خنک از یخچال درآوردم و دادم بهت، چنان قرچ قرچ میمالیدی به لثه ات که صداش تا آشپزخونه میومد بیچاره خیار رو ببین به چه روزی درش آوردی؟ له شده طفلک با کلی جای دندون روی پوستش: ...
22 شهريور 1394

جاروبرقی

پسر یکی یدونم، هر وقت خونه رو جارو میکشم میترسی!!!! آخه مگه جارو برقی ترس داره گلم؟ اوایل فقط گریه میکردی واسه همین مجبور بودم موقعی که خوابی جارو بکشم، الان گریه نمیکنی فقط با دیدن دسته جاروبرقی با سرعت هرچه تمام و به شدت خنده داری پا میزاری به فرار، تند تند اون پاهای خوشگلت رو رو زمین میکشی و چهاردست و پا میری اونقدر خنده دار از جارو برقی دور میشی که از خنده ریسه میرم   درحال فرار در حال بهبود روابط با جناب جاروبرقی البته در حالت خاموش ...
22 شهريور 1394

به میوه دلم

پسرم ، برگ گلم غنچه ي خوش رنگ دلم دست خود را حلقه کن بر گردنم خنده زن بر چشمهاي خسته ام عشق تو آواز صبح زندگي ست مهر تو آغاز لطف و بندگي ست سر گذار بر شانه هاي مادرت بوسه زن بر گونه هاي زرد من خانه ام سبز از صداي شاد توست مادرت مست از نوازش هاي توست اشک هاي سرد خود را پاک کن گرمي قلب مرا با جان خود دمساز کن   ...
21 شهريور 1394

شیطون بلا

گل خوشگل من، چقدر شیطون شدی تازگیا؟؟؟؟؟ دیگه حتی یک لحظه هم نمیتونم تنهات بزارم، یواش یواش راه میوفتی و بی سر و صدا میری به همه جای خونه سرک میکشی، یک لحظه که ازت غافل میشم و سرم تو آشپزخونه گرم میشه برمیگردم میبینم اومدی تو آشپزخونه و پشتم وایستادی!!!! تو این لحظه است که بهت حمله ور میشم و تا وقت جیغ کشیدنت محکم محکم میبوسم و فشارت میدم!!!! آخه بچه به این خوردنی!!!! اینجا داشتیم با بابایی ناهار میخوردیم ولی از بس شیطونی کردی و سالاد رو ریختی و دلستر رو انداختی ما هم مجبورا گذاشتیمت تو تخت پارک، ولی داری قوی میشی! اونجا هم بند نمیشی، دستاتو میگیری به لبه اش و با کلی تلاش رو زانوهات بلند میشی: آ های دارین چی میخو...
21 شهريور 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی گوگولی می باشد