رمضان 95
سلام پسرگلم، یکی یدونم، رمضان امسال هم اومد و با سرعت به پایان رسید، امسال بعد از دو سال که روزه ام رو میخوردم با کمک خدای مهربون تونستم دوباره روزه بگیرم، دیگه بهت شیر نمیدم و روزه گرفتم، هوای تبریز امسال انگار نمیخواد تابستونی بشه، تا اواسط ماه رمضون قشنگ خنک بود و باد و بارون و تگرگ و ... میبارید، کم مونده بود برف بیاد،یه هفته آخر گرم شد که اونم خدا خودش کمکمون کرد تا بتونیم روزه بگیریم ، خلاصه با وجود شیطنتهای تو رمضان امسال رو هم گذروندیم ولی به من خیییییلی سخت گذشت، زبون روزه و بیحال باید همش دنبال تو میدویدم و باهات بازی میکردم ولی وقتی سر سفره افطار مینشستیم و دستهای کوچولوت رو برای دعا کردن بالا میبردی کیف م...